.::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. .
.

   دليل بر اثبات وجود خداوند چيست ؟
   شبهه:

در زمين خدا و خدا پرستي از سوي منکران سؤلات مشابهي مطرح شده و ميشود و يکي از آن سؤالات اين بوده که چون ما خدا را نمي بينيم ، پس نميتوانيم بوجود خدايي در عالم هستي اذعان و اعتراف کنيم بلکه خود نديدن دليل بر نبودن خداوند است.
جواب:
جوابي که از اين شبهه ميشود عرض کرد بطور ساده اين است که انسان بوجود اشياء زيادي اعتراف دارد در حاليکه نميتواند آن اشياء را با چشم ببيند يا با ديگر حواس پنجگانه درک نمايد از جمله ميتوان به عقل و وجدان اشاره کرد .
زيرا تمام منکران خدا و ماوراء طبيعت ، قائل بوجود عقل و وجدان هستند ، اما قادر بديدن عقل و وجدان و نشان دادن آن بديگران نيستند پس يا بايد وجود عقل و وجدان را انکار کنند و يا اينکه قبول کنند چيزهايي در عالم وجود دارد که فوق ماده و جهان ماده بوده و با حواس مادي قابل درک نميتواند باشد .
وانگهي انکار بهيچ عنوان نفي واقعيت و حقيقت نيست وگرنه هرکسي هرچيزي را مطابق ميل و هواي خود انکار نموده و راحت از زير بار قبول آن ميتواند شانه خالي کند .
البته براي اثبات وجود خداوند دليلهاي عقلي زيادي وجود دارد که به ذکر يکي دوتا از آن دليلها اکتفا ميکنيم.
الف : برهان نظم که عبارت است از رابطه بين دو يا چند چيز که بيانگر وجود را بطه عليت نيز هست به اين معني که هرجا نظم وجود دارد اصل عليت نيز مشاهده ميشود ، منتها بايد دانست که نظم را گاهي از جهت فاعلي در نظر ميگيريم و گاهي از جهت غائي ، آنچه که در بحث خدا شناسي ملاک و معيار قرار ميگيرد ، نظم غائي است نه فاعلي زيرا نتيجه بحث از نظم فاعلي عبارت از وجود علتي قبل از معلول است که مؤثر در پيدايش معلول بوده و از نظر رتبي بر معلول مقدم است ، اما آيا اين علت فاعلي داراي آگاهي ، اراده و اختيار هم هست يا خير ؟ اين نکته را به اثبات نمي رساند ، در حاليکه نظم غائي علاوه بر اينکه وجود علت و تقدم آنرا بر معلول ثابت ميکند ، وجود شعور و آگاهي و علم را نيز در علت فاعلي به اثبات ميرساند ، زيـرا وجود رسيدن پديـده اي به هدف نهائي در ميان صدها و هزارها احتمال بيانگر وجود فاعلي دانا و انتخاب گر است .
مرحوم شهيد مطهري ميگويد : » نظم ناشي از علت غايي به اين معني است که معلول، وضع و حالتي دارد كه از وجود انتخاب در علت حكايت مي كند، يعني وضع و حالتي داشته كه مي توانسته معلول را به شكل هاي ديگري به وجود آورد، ولي براي منظور خاصي كه داشته است آن را به يك شكل معين موجود نموده است. پس بايد در ناحية علت، شعور ادراك و اراده وجود داشته باشد ، كه هدف را بشناسد ، و وسيله بودن اين ساختمان و اين وضع را براي آن هدف تميز دهد، و اين معلول را براي آن هدف بوجود آورد.
اصل عليت غائي در جايي ممكن است واقع شود كه يا خود آن علتي كه اين معلول را به وجود آورده داراي شعور و ادراك و اراده باشد يا آن كه اگر خود فاعل ، داراي شعور و ادراك و اراده نيست ، تحت تسخير و تدبير اراده يك فاعل بالاتري باشد كه او را تدبير مي كند و به سوي هدفش هدايت مي نمايد. نظمي كه در عالم وجود دارد و دليل بر وجود خداوند است همين نظم است .
ب : برهان حدوث که از دو مقدمه ، جهان حادث است و هر حادثي نياز به پديد آورنده دارد ، تشکيل يافته و نتيجه مترتب بر دو مقدمه عبارت از نياز جهان به پديد آورنده ميباشد .
اصل حدوث جهان نيز با يک برهان عقلي ديگر به اثبات ميرسد و آن اينکه جهان متغير است و هر متغيري حادث است پس جهان نيز حادث است .
مقدمه دوم در هردو برهان ـ حدوث عالم و تغير آن ـ از بديهات است و نياز به اثبات ندارد ، زيرا هر عاقلي ميداند که هر حادثي قبل از حدوث و پديد شدن بين حدوث و عدم آن قرار داشته و انتخاب يکي از اين دو طرف بدون عامل بيروني ناممکن است ، زيرا آن حادث قبل از حدوث نبوده تا بتواند خود را محکوم به حدوث يا عدم آن کند چناچه ثبوت تغير در هر حادثي نيز دلالت بر حدوث آن ميکند براي آنکه حدوث يعني وجودي که قبلا نبوده و حادث شده است ، پس هر لحظه در حال تغيير و تحول است و قرار و ثبات ندارد ، پس هر حالتي از آن مسبوق به عدم ميشود و در حدوث هر حالتي نيازمند به علت و عامل بيرون از خود است ، با بديهي بودن دو مقدمه دوم در هردو برهان مقدمه هاي اول هر دو برهان نيز نياز به استدلال خاص ندارد ، زيرا هم اصل حدوث جهان و هم اصل تغيير آن هردو با مشاهدات و تجربه امري ثابت و غير قابل انکار است .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد