.::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. .
.

 چرا حقوق زنان در اسلام رعايت نشده است ؟

شبهه:

عده اي تحت عنوان دفاع از حقوق زنان و براي ايجاد شک و شبهه در ذهن مسلمانان خصوصا کساني که آگاهي کامل از دين مقدس اسلام ندارند اين شبهه را مطرح ميکنند و مواردي از باب ارث و قوانين حقوقي را هم بعنوان مثال يا بقول خودشان مشت نمونه خروار ذکر ميکنند ، که مثلا ارث زن نصف مرد است يا ديه يک زن نصف ديه مرد است و يا اينکه شهادت دو زن به اندازه شهادت يک مرد است .
آيا اين موارد و نظاير آن در قوانين اسلامي وجود دارد ؟ و اگر وجود دارد جواب اسلام از اين شبهات چيست ؟

 

 جواب: 
دين مقدس اسلام دين عدل و عدالت است و در هيچ قانوني از قوانين اسلامي اعم از عبادي و سياسي و حقوقي و جزائي بهيچ عنوان اجحافي نسبت به هيچ کسي صورت نگرفته بلکه در جميع جهات کاملا جنبه عدل و انصاف رعايت شده است .
زنان نيز که نصف جمعيت جهان را تشکيل ميدهند از تمام مزايا و حقوق در تمام زمينه ها چون مردان بهره مند هستند .
در مسئله اجر و پاداش و مترتب شدن ثواب بر اعمال شان خداوند متعال هيچ فرقي بين زن و مرد قائل نشده بلکه بالصراحه ميفرمايد : « وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ " خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و مسكن هاى پاكيزه اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته); و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است; و پيروزى بزرگ، همين است! " ».
و در جاي ديگر ميفرمايد : « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ " هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مي داريم; و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مي دادند، خواهيم داد " » .
در دو آيه فوق الذکر مشاهده ميکنيد که بهيچ عنوان در گرفتن اجر و پاداش فرقي بين زن و مرد نيست ، بلکه هردو در گرو اعمال خويشند که اگر خوب باشد اجر و ثواب دارند ؛ و اگر بد باشد بستگي به لطف خدا دارد که ببخشد يا عقاب کند .
هم چنين در موارد حقوق و مزايا نيز بهيچ عنوان حقي از زنان ساقط نشده و يا ناديده گرفته نشده است و مواردي که در سؤال مطرح شده اگر درست موشکافي و دقت شود ، متوجه ميشويم که خداوند متعال کاملا با عدالت کامل حکم فرموده است .
مثلا در مورد ارث بايد بگوئيم که اولا در همه جا ارث زن کمتر از مرد نيست بلکه فقط در مورد برادر و خواهري که از پدر و مادر ارث ميبرند و در مورد زني که از شوهر ارث ميبرد ، ارث زن نصف مرد است ، اما نه به آنجهت که زن نصف مرد تصور شده باشد بلکه چون نصف ديگر يا گاهي حتي بيشتر از نصف از جاي ديگري تأمين گرديده است ، و اگر ارث زن در دو مورد فوق برابر ارث مرد بود يقينا حق مردان بمراتب ضايع شده بود .
اما در مسئله ارث از پدر يا مادر که دختر اگر برادري داشته باشد سهم او نصف سهم برادرش هست ، به اين جهت است که خداوند براي زنان مهريه را بر شوهرانشان واجب نموده و هيچ حد و حدودي هم در شريعت بعنوان الزام براي آن ذکر نشده است و زن اگر چه در ارث نصف برادر خود ارث برده است اما گرفتن مهريه اين نصف را جبران ميکند و گاهي هم بيشتر از نصف از دست رفته ميباشد .
در مورد ارث زن از شوهر هم باز مطلب ازين قرار است که نفقه اعم از خوراک و پوشاک و مسکن زن در دين مقدس اسلام بر شوهر او واجب است و اگر يک زن مليونر هم باشد ، باز نفقه او به عهده شوهر است و او در مدتي که باشوهرش زندگي کرده يقينا بيشتر از نصفي که تصور ميشود به مصرف رسانيده است .
ممکن است گفته شود در مورد زناني که شوهر ميکنند و مهريه ميگيرند و هم چنين زناني که ساليان متمادي و طولاني با شوهر خود سپري ميکنند ، جواب قابل قبول است ، اما گاهي دختراني هستند که هرگز شوهر نميکنند يا زناني هستند که بسيار مدت کم با شوهرانشان زندگي کرده اند مثل چند ماه يا حتي چند روز و بعد در اثر سانحه و اتفاقي شوهر را از دست داده اند ، در اين دو صورت نصف ديگر چگونه جبران خواهد شد ؟ .
در جواب بايد گفته شود که قوانين ديني نظر بر اغلبيت افراد دارد و اصل در دختران آنست که ازدواج کنند و اگر خود او ازدواج نميکند يا شرايط به او اجازه نميدهد اين امور ربطي به اسلام و دين ندارد بلکه يا خود او مقصر است يا نزديکان او که شرايط را سخت و دشوار کرده اند و در رابطه با زناني که شوهرانشان را نيز در سن جواني و پس از چند ماه يا چند روز از دست ميدهند ، راه ازدواج مجدد باز است و ميتوانند با ازدواج مجدد کمبود را جبران کنند ، حال اگر خود او دوباره ازدواج نکرد يا رسم و رواج هاي غلط اجتماعي به او اين اجازه را نداد يا بستگان او مانع شدند در تمام اين موارد مقصر يا خود او يا جامعه و يا بستگانش ميباشند و باز اين مشکل ارتباطي به اسلام ندارد .
اما در مورد ديه که براي زنان نصف مردان مقرر شده در صورتيکه از ثلث ديه تجاوز کرده باشد بايد گفت که ديه نوعي غرامت است و براي زنده ها ميباشد نه براي کسيکه مثلا کشته شده است زيرا او ديگر دستش از دنيا کوتاه است و نفعي براي او نخواهد داشت و چون در اسلام چرخ اقتصاد خانواده بدست مرد سپرده شده و بتعبير واضح تر نان آور خانواده مرد است البته نه به آن جهت که زن نتواند کار کند بلکه حتي اگر زن سرمايه دار هم باشد باز نان آور مرد خواهد بود بنا بر اين با از بين رفتن مرد شکست اقتصادي فاحش و چشم گيري به خانواده او وارد مي آيد ، به همين لحاظ ديه او دو برابر ديه زن است تا اين خانواده دچار مشکل اقتصادي نشوند ، اما در موردي که زن ازبين ميرود مشکل اقتصادي بزرگي براي خانواده پيدا نميشود و به همين جهت ديه او نصف ديه مرد است .
ممکن است گفته شود اين جواب در مورد خانواده هاي که سر پرست مرد دارند معقول و منطقي است اما اگر خانوادای باشد که هرگز مرد نداشته باشند و نان آور خانواده هم زن باشد ، آنگاه چگونه بايد اين معضل را حل نموده 
در جواب ميگوئيم همانطور که گفته شد اولا قوانين و احکام در رابطه با اغلبيت است و ثانيا در مورد مذکور تأمين مخارج اقتصادي آن خانواده بعهده حکومت و بيت المال ميباشد تا زمانيکه نان آور جديدي جانشين نان آور گذشته شود .
در مورد شهادت هم درست است که شهادت دو زن به اندازه شهادت يک مرد است اما اين بجهت آنکه زن نصف مرد باشد نيست بلکه بخاطر بعضي از خصوصيات زنان اين قانون وضع گرديده است .
همه ميدانيم که زن بخاطر آنکه بتواند مادر خوبي براي فرزندان خود باشد نياز به قوه عاطفه بيشتري نسبت به مردان دارد و همين قوه عاطفه است که زن را وادار ميکند گاهي شب را تا صبح نخوابد و به مراقبت از فرزند خود بپردازد .
بنا بر اين دلسوزي و محبت و احساسي فکر کردن در زنان بيشتر است تا مردان چنانکه خشونت و قساوت قلب در مردان بيشتر از زنان ديده ميشود ، زن قبل از آنکه فکر کند عاطفه و احساسش او را در محاصره خود در مي آورند و بهمين لحاظ فکر و نظرش نيز بيشتر جنبه احساسي و عاطفي دارد .
در شهادت عليه مجرمي که ممکن است زندان شود يا يکي از اعضاي بدنش قطع شود يا حتي اعدام شود ، زني که شهادت ميدهد تحت تأثير عاطفه و احساس قرار گرفته و ممکن است حقيقت را کتمان کند و اگر دو زن باشند احتمال اين کتمان کمتر و کمتر خواهد بود به همين لحاظ دين مقدس اسلام براي آنکه هيچ حقي ضايع نشود ؛ اين قانون را جعل و وضع نموده است و وضع اين قانون هيچ گونه دلالت بر نقص زن از نگاه عقل و فکر ندارد بلکه بيانگر تأثير عاطفه و احساس است و بس .

   در موارد زيادي جامعه و مردم و حتي خود زنان نيز موضوعي را که به يک زن محول شده است نمي پذيرند و تقاضاي کمک مي کنند مثلا اگر جسم سنگيني باشد که بايد از جائي به جاي ديگر حمل شود و در آنجا يکمرد و دو زن وجود داشته باشد ؛ يقينا موقع حمل و جا بجائي آن جسم سنگين مرد از يکطرف آن و دو زن از طرف ديگر ميگيرند تا آن جسم را منتقل کنند و اگر مرد بگويد که يکي از خانمها به او کمک کند يا اينکه فقط يکي از آنها در کار حمل و انتقال باشد و ديگري دخالت نکند ؛ گفته خواهد شد که شما مرد هستيد و آندو زن هستند و يکي از آنها نمي تواند به تنهائي به شما در حمل اين جسم سنگين کمک کند ؛ و وقتي اين جمله گفته شود هيچ کس اعتراض نمي کند که شما چرا دو زن را با يک مرد مقايسه کرديد در حاليکه اگر اشکال قبلي درست باشد بايد اينجا هم گفته شود که چون شما دو زن را با يک مرد مقايسه کرديد پس از نظر شما يک زن نصف مرد است و مقايسه شما غلط است .
همانطوريکه در مثال مذکور گفته ميشود که زن از حيث انسانيت با مرد فرقي ندارد بلکه فرق ايندو در قابليتهاي شان است و بس از اشکال بالا هم به همين شکل جواب داده ميشود .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد