.::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. .
.

 آيا توسل به پيامبر ص و ائمه ع شرک است ؟

شبهه:

از اشکالاتي که از طرف فرقه ضاله و هابي بر شيعيان وارد ميشود اينست که ميگويند : چون شما توسل به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و ائمه عليهم السلام ميکنيد مشرک هستيد زيرا توسل بغير خدا شرک است ، و ميگويند که شما آنها را با کلمه (يا) ميخوانيد مثل يا رسول الله يا علي يا زهراء و ..... و اين يعني دعا و دعا عبادت است و عبادت غير خداوند شرک است ، هم چنين شما از کساني کمک ميخواهيد که آنها قادر نيستند نفع يا ضرري بشما برسانند و نافع و ضار فقط خداوند متعال است .
خداوند متعال نيز در آياتي از قرآن کريم وعده داده است که دعاي بندگان را بدون واسطه و وسيله مستجاب کند و حتي فرموده است که از رگ گردن هم بما نزديک تر است ، پس براي چه بغير خدا روي بياوريم در حاليکه او همه جا است و صداي ما را ميشنود ؟ 


جواب:

اولا : توسل يعني تمسک به وسيله براي رسيدن به هدف و اگر توسل به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و اهلبيت عليهم السلام شرک باشد پس توسل بهر وسيله اي شرک است زيرا اين قانون استثنا قبول نميکند ، پس کسيکه سوار اتومبيل ميشود تا خود را بمقصدي برساند او به اتومبيل توسل کرده است و بايد مشرک باشد ، هم چنين اگر کسي مريض ميشود و به دکتر مراجه ميکند ، او به دکتر توسل کرده است و بايد مشرک باشد ، در حاليکه اين چنين نيست .
ثانيا : دعا در لغت عرب حد اقل بر دو معني استعمال ميشود يکي بمعني عبادت و ديگري بمعني نداء و صدا زدن و در وقتي که ما کسي را ميخوانيم او را عبادت نکرده ايم بلکه فقط او را صدا زده ايم .
در خود قرآن کريم هم مواردي وجود دارد که انسانهاي موحد ديگران را با کلمه (يا) خوانده اند و خداوند هرگز آنها را مشرک نخوانده و از اين کار هم برحذر نداشته است .
بعنوان نمونه به اين آيه مبارکه توجه فرمائيد : " إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ " [ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ، ديدم [آنها] براى من سجده مى كنند .
يا اين آيه مبارکه : " قالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ " [يعقوب] گفت اى پسرك من خوابت را براى برادرانت حكايت مكن .
در اين دو مورد که بعنوان نمونه نقل شد مي بينيد که دو پيامبر خداوند همديگر را با کلمه (يا) مورد خطاب قرار ميدهند و اگر اين کار شرک بود اولا اين دو پيامبر بزرگوار انجام نميدادند و ثانيا خداوند براي آنها توضيح ميداد که ديگر در آينده از اين لفظ استفاده نکنيد .
ممکن است بعضي از اشکال کنندگان بگويند اين کلمه وقتي شرک آور است که براي کمک خواستن از ديگران باشد اما اگر نفس صدا کردن طرف بود شرک نميشود .
جواب باز از قرآن کريم ميدهيم خداوند متعال ميفرمايد : " قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ، قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ " [فرزندان يعقوب] گفتند : اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم ، گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش ميخواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است .
در اين آيه مبارکه هم بوضوح ديده ميشود که فرزندان حضرت يعقوب عليه السلام به پدر شان توسل ميکنند و از او کمک در آمرزش گناهان خود ميخواهند ، حضرت يعقوب عليه السلام نيز بدون آنکه آنها را از اين عمل منع کند به آنها و عده ميدهد که از خداوند متعال برايشان طلب مغفرت نمايد ، در حاليکه اگر اين قضيه شرک بود ، هرگز حضرت يعقوب عليه السلام اينکار را انجام نميداد .
ثالثا : خداوند متعال در قرآن کريم به ما دستور ميدهد که بسوي او وسيله اي داشته باشيم چنانچه ميفرمايد : " يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَهِدُوا فى سبِيلِهِ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ " اى كسانى كه ايمان آورده ايد پرهيزگارى پيشه كنيد و وسيله اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد .
در اين آيه مبارکه نيز اتخاذ وسيله بسوي خداوند مأموربه قرار گرفته است و اگر اين کار شرک بود هرگز خداوند متعال چنين دستوري براي ما نميداد و از ما نمي خواست که وسيله اي براي خود انتخاب کنيم .
گفته نشود که آن وسيله اي که خداوند از ما خواسته است عباداتي مثل نماز و روزه و.... ميباشد که بوسيله اين عبادات انسان ميتواند بخدا توسل جويد نه توسل به بزرگان دين چنانکه در بعضي از روايات فريقين نيز نقل شده است ، زيرا در جواب عرض ميشود که آنچه در روايات گفته شده است بعنوان تنها مصداق وسيله نيست بلکه معرفي بعضي از وسائل است ، بتعبير ديگر از رواياتي که در رابطه با معرفي وسيله آمده است استفاده ميشود که عبادت وسيله است اما اينکه توسل به انبياء و صلحاء و اولياء وسيله نباشد منعي ديده نميشود .
رابعا : معني نزديک بودن خداوند بما ، نزديک بودن ما بخداوند نيست زيرا اين قرب مثل قربهاي جسماني نيست که اگر من به شما نزديک باشم شما هم به من نزديک هستيد بلکه اين قرب ، روحاني است و در اين نوع نزديک بودن گاهي قرب و نزديکي يک طرفه است چنانکه خداوند متعال به همه عالم و آدم از کافر و مسلمان ، مشرک و موحد ، فاسق و مؤمن نزديک است در حاليکه کافر و مشرک و فاسق بخداوند قرب و نزديکي ندارند .
خامسا : انسان در بعضي از مواقع عمر خود کارهاي ناشايستي انجام ميدهد که آبرويي براي خود نزد خداوند باقي نميگذارد و در اين موارد نياز بواسطه اي آبرومند در نزد خداوند متعال دارد که خداوند بسبب قرب و مقام واسطه از اين شخص بگذرد و دعايش را مستجاب کند .
سادسا : هر مسلماني ميداند که همه کاره در عالم هستي خداوند متعال است ، پس در توسل هيچ کس از پيامبر و ائمه عليهم السلام نمي خواهد که آنها مريضش را شفا دهند يا دردش را دوا کنند يا حاجتش را برآورده گردانند ، بلکه از آنها ميخواهند که بين آنها و خداوند واسطه قرار بگيرند ، بهمين جهت است که در دعاي توسل که خواندن آن بين شيعيان مرسوم و معمول است پس از توسل به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم يا هريک از معصومين عليهم السلام گفته ميشود : " يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله " اي کسيکه تو در پيشگاه خداوند آبرومند هستي ، از من نزد خداوند شفاعت کن .
سابعا : درست است که ضار و نافع بصورت مستقل خداوند متعال است ، اما خداوند دنيا را دار اسباب و علل قرار داده است و حتي بعضي از اشياء جامد و بدون روح را ضار يا نافع خلق کرده است مثلا زهر کشنده است اما اين کشندگي را که به آن داده است ، يا خوراکيها نافع اند اما اين نفع رساني را که به آن داده است ، يقينا در جواب بايد گفته شود خداوند متعال ، پس اگر خداوند ميتواند گياهان و نباتات را ضار و نافع قرار بدهد آيا نمي تواند قدرت نفع رساني به بندگان صالح خود عطا کند ؟ ، چنانکه اين مطلب از در خواست پسران حضرت يعقوب عليه السلام از پدر شان و وعده حضرت يعقوب کاملا مشخص و روشن است .
گفته ميشود : حضرت يعقوب در آن موقع زنده بود و زنده ميتواند ضار و نافع و باشد و توسل به زنده اشکال ندارد اما شما شيعيان به مردگان توسل ميکنيد و مرده نمي تواند ضار يا نافع باشد .
جواب ميدهيم که : اگر توسل شرک است ديگر فرقي بين زنده و مرده نيست زيرا اين گفتار شبيه آنست که اگر شما زنده را پرستش کرديد شرک نيست اما اگر مرده را پرستش کرديد شرک ميشود ، بلکه اگر توسل شرک باشد اين شرک بودن طبق عقيده اشکال کنندگان در زنده بيشتر قابل اثبات است تا مرده .
از طرف ديگر ما همه مسلمانيم و معتقديم که انسان داراي روح و بدن است و اين انسان بعد از مرگ روحش از بدن جدا شده اما در عالم برزخ در قالب مثالي بزندگي برزخي خود تا روز قيامت ادامه خواهد داد ، و اگر از انبياء و اولياء باشد خداوند متعال روح او را آزاد ميگذارد و توسط ملائکه پيغام ديگران را به او ميرساند .
آيا وقتي ما در نماز ميگوئيم السلام عليک ايهاالنبي و رحمة الله و برکاته پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ميشنود يا خير ؟ اگر گفته شود که نمي شنود جواب ، ميدهيم که پس بايد بصيغه خطاب نباشد ، و اگر گفته شود که توسط ملائکه به آنحضرت خبر داده ميشود ، جواب ميدهيم که اين خود يعني که آنحضرت ميتواند مطالب را بشنود و از آن با خبر شود پس اگر توسل هم کرديم توسط ملائکه به آنحضرت خبر داده ميشود .
ميگويند : مشرکين مکه هم چنانکه قرآن کريم از آنها نقل ميکند ميگفتند : " وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى " و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته اند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمى پرستيم .
ميگوئيم : در اين آيه مبارکه اولا کلمه نعبد آمده است که بمعني عبادت و پرستش است و عبادت غير خدا حتي اگر براي توسل و تقرب بخداوند باشد نيز شرک و باطل است و ثانيا حتي اگر مشرکين آنجا کلمه عبادت را هم بکار نميگرفتند باز عمل آنها باطل و غلط بود زيرا که بوسيله بت و باطل امکان تقرب بخداوند نيست و ثالثا توسل عبادت و پرستش نيست و رابعا پيامبر و خاندان آنحضرت صلي الله عليه و آله وسلم بت نيستند بلکه بندگان مقرب خداوند ميباشند .
ميگويند : خداوند متعال در وصف حال مشرکين قريش ميفرمايد : " وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا " و به جاى خدا چيزهايى را مي پرستند كه نه به آنان زيان مي رساند و نه به آنان سود ميدهد و مي گويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند .
ميگوئيم : در آيه مبارکه نيز خداوند متعال کلمه يعبد را که بمعني پرستش است ، بکار گرفته است که مسلما شرک است ، بتها هم آنچنانکه آنها فکر ميکردند نبودند ، و نمي توانستند شفعاي آنها باشند چون تقربي در پيشگاه خداوند نداشتند ولي در توسل پرستش نيست و توسل شده نيز در پيشگاه خداوند تقرب دارد و توسل کننده نيز ميداند که همه کاره خداوند است و خداوند نيز به توسل شده نظر لطف و عنايت دارد و خواسته او را بي جواب نمي ماند .
در ضمن خداوند متعال در قرآن کريم خطاب به مشرکين ميفرمايد : " إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ " در حقيقت شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد هيزم دوزخيد شما در آن وارد خواهيد شد .
بايد اشکال کنندگان طبق استدلالي که ميکنند و توسل را عبادت من دون الله ميدانند ، معتقد شوند که پيامبر صلي الله و عليه و آله وسلم و ائمه و انبياء و عليهم السلام و صلحاء همه هيزم جهنم هستند ، چون شيعيان و اهل سنت توسل به اين بزرگواران را جايز ميدانند و توسل هم ميکنند و از نظر وهابيت اين توسل عبادت من الله است پس آنهائي که توسل ميکنند و آنهائي که مورد توسل قرار ميگيرند همه بايد هيزم جهنم باشند ، در حاليکه امکان اعتقاد به يک همچه امري نيست چون هرکه خودش را مسلمان ميداند نمي تواند معتقد شود که پيامبر و اهلبيت عليهم السلام و ساير انبياء و صلحاء هيزم جهنم باشند ، پس معلوم ميشود مراد از دون الله بتها و مراد از عبادت هم پرستش آنها است و فرقي نميکند که عبادت بتها بمنظور تقرب بخدا باشد يا نباشد زيرا عبادت غير خدا بهر منظوري که باشد شرک است ، اما همانطوريکه عرض کرديم توسل عبادت نيست و چون عبادت نيست پس شرک نيست .
ثامنا : در رواياتي که در کتب قوم آمده است توسل صحابه و تابعين و علماء ثابت است و معلوم ميشود که از نظر آنان توسل امري مطلوب و جايز ميباشد .
ابن جعد با سند نقل ميکند كه " عصب پاي عبد الله ابن عمر بشدت گرفت و عبد الرحمن بن سعد كه در محضر او بود گفت ترا چه شده است ؛ جواب داد : عصب پايم از اين جا گرفته است ؛ گفت كسي را بخوان كه بيشتر از همه دوستش داري و او فورا گفت ( يا محمد ) و مشكلش رفع شد " .
در کتاب الموسوعة الفقهية از قسطلاني نقل شده که گفت : " از مالك روايت شده كه دومين خليفه عباسي ابو جعفر منصور از او سؤال كرد : آيا در موقع دعا رويم را بسوي قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم كنم يا اينكه رو بقبله بايستم و پشتم به طرف قبر باشد ؛ مالك در جواب گفت : چرا رويت را برگرداني بلكه رو بطرف قبر ايستاده شو زيرا كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم وسيله تو و وسيله پدرت آدم است تا بروز قيامت بلكه آنحضرت را شفيع خودت قرار بده .
اين قصه را ابوالحسن علي بن فهر در کتاب فضائل مالک با سند نقل کرده است و گفته است اشکالي در صحت اين داستان نيست و هم چنين قاضي عياض در شفاء از عده اي از شيوخ بطريق خودش نقل نموده است .
هم چنين از نووي در باب زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده : " بعد زائر برگردد مقابل صورت آنحضرت و به او توسل جويد و آنبزرگوار را نزد پروردگارش شفيع قرار دهد " .
قزويني با سند نقل ميکند که در زمان خلافت خليفه دوم در مدينه قحطي آمد و مردي از اعراب رفت نزد قبر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و خطاب به آنحضرت عرض کرد يا رسول الله براي امتت از خدا طلب باران کن ، پس پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را در خواب ديد که به او دستور ميدهد برو نزد خليفه و سلام برسان و بگو که باران آمدني است .
ذهبي نقل ميکند باسند از بعضي علماي سمرقند که در يکي از سالها باران نباريد و قحطي آمد ، مردم بارها از خدا باران طلب کردند و نماز استسقاء خواندند باز نيامد تا اينکه مرد صالحي نزد قاضي سمرقند آمده و گفت من پيشنهاد ميکنم که تو با مردم بسوي قبر محمد بن اسماعيل بخاري ( صاحب صحيح ) بروي و در آنجا همه باهم از خدا طلب باران کنيم ، پس قاضي و همه مردم رفتند و صاحب قبر را نزد خدا شفيع قرار دادند و گريه کردند ، خداوند متعال دعاي آنها را مستجاب نموده باران عظيمي فرستاد که مدت هفت روز طول کشيد .
ابن تيميه ميگويد : " وَقَدْ رَوَى التِّرْمِذِيُّ حَدِيثًا صَحِيحًا عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا أَنْ يَدْعُوَ فَيَقُولَ : اللَّهُمَّ إنِّي أَسْأَلُك وَأَتَوَسَّلُ إلَيْك بِنَبِيِّك مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إنِّي أَتَوَسَّلُ بِك إلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي لِيَقْضِيَهَا لِي اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَرَوَى النسائي نَحْوَ هَذَا الدُّعَاءِ " ترمذي حديث صحيحي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل کرده است که آنحضرت مردي را تعليم داد که اينگونه دعا کند ، خدايا از تو ميخواهم به پيامبرت محمد که نبي رحمت است ، يا محمد يا رسول الله من توسل ميکنم بتو بسوي پروردگارم در حاجتي که دارم تا خداوند حاجتم را بر آورده کند ، خدايا شفاعت پيامبرت را در رابطه با من قبول کن ، و نسائي هم اين حديث را نقل کرده است .
پس نتيجه ميگيريم که توسل جايز بلکه لازم است و هيچ گونه شائبه شرکي در آن وجود ندارد .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد