.::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. .
.

  www.Iranvij.ir<br />| گروه اینترنتی ایران ویج ‌

 

 اي سروان من در مقام ثنا و ستايش شما توان آن را ندارم كه فضائلتان را به شماره آورم و در مدحتان به عمق عظمت شما نمي رسم. (فرازي از زيارت جامعه كبيره)

     اميرالمومنين (ع) مظهر العجائب و معجزه بزرگ الهي است كه عقلها در شناخت وجوه وجود  مقدس حيرانند و دوست و دشمن مديحه سراي حضرتش مي باشند.

     ابن ابي الحديد دانشمند سني مذهب و شارح نهج البلاغه در توصيف اميرالمؤمنين مي نويسد: چه گويم درباره مردي كه حتي دشمنان و ستيزگران با او هم سر به آستان فضائلش فرود آوردند و انكار مناقب و كتمان فضائل او را تاب نياوردند، (سپس با اشاره به مطالب قبلي خود ادامه         مي دهد) و تو دانستي كه بني اميه {و به ويژه معاويه} چون به حكومت اسلامي در شرق و غرب زمين چيره شدند، به هر نيرنگي در خاموش كردن نور علي بن ابي طالب كوشيدند و حقايق را بر عليه او تحريف كردند، عيب هايي براي او جعل و بر روي منابر لعنش كردند، مدح گويان او را تهديد كردند و به حبس كشيدند و كشتند و از نقل روايتي كه حاوي فضائل و مايه بلند آوازگي او مي شد جلوگيري نمودند، تاآنجا كه اجازه نمي دادند نام او بر كسي نهاده شود، اما اين حيله ها جز بر والايي و سرافرازي او نيفزود، همچون مشك كه هر چه بر آن سرپوش نهند، بويش بپيچد و چنان خورشيد كه چهره اش با كف دستي پوشيده نگردد و چون روز روشن كه اگر چشم بر آن ببندي، ديدگان بسياري آن را مي بيند» (شرح نهج البلاغه 1/17) معاويه يكي از ياران نزديك اميرالمؤمنين (ع) را به حضور خواست و از او خواست تا علي (ع) را توصيف كند. آن شخص كه ضراره بن ضمره نام داشت، در حضور دشمن كينه توز اميرالمؤمنين در وصف آن حضرت چنين گفت: «به خدا سوگند كه او بسيار دورانديش و نيرومند بود، به عدالت سخن مي گفت و با قاطعيت كارها را به سرانجام مي رساند. علم از جوانب وجودش مي جوشيد و حكمت از زبانش فرو مي ريخت. از زرق و برق دنيا وحشت داشت و با شب و تنهايي آن مأنوس بود. بسيار اشك مي ريخت و فراوان مي انديشيد. لباس زبر و سخت و غذاي فقيرانه را مي پسنديد، در ميان ما همچون يكي از ما بود. اگر چيزي درخواست مي كرديم مي پذيرفت و اگر از او دعوتي           مي نموديم قدم رنجه مي نمود. با اين همه كه به ما نزديك بود و ما را به خود نزديك مي ساخت چندان با هيبت بود كه در حضورش جرأت سخن گفتن نداشتيم.

     آن بزگوار اهل ديانت را بزرگ مي شمرد و بينوايان را به خود نزديك مي ساخت. نه نيرومند به باطل در او طمع داشت و نه ناتوان از عدالتش نوميد بود. به خدا سوگند يك شب به چشم خود ديدم كه به عبادت ايستاده بود، و در تاريكي فراگير شب، دست به محاسن گرفته و چون مار گزيده به خود مي پيچيد و چون مصيبت زده مي گريست و مي گفت: اي دنيا ديگري را بفريب. آيا به من رو كرده اي؟ هيهات كه من سه طلاقه ات كرده ام و بازگشتي در آن نيست. عمرت كوتاه، خطرت بزرگ و عيشت ناچيز است، آه از توشه اندك و سفر دراز و راه ترسناك.» (سفينه البحار 2/657، ماده وصف) سخن كه بدينجا رسيد اشك در چشمان معاويه حلقه زد  اما همين معاويه كه فضائل اميرالمؤمنين (ع) را مي شنيد و مي شناخت به كينه هاي بدر و احد و به طمع قدرت چنان با آن حضرت دشمني مي ورزيد كه لعن او را در خطابه ها و منابر، در سراسر كشور بزرگ اسلامي لازم الاجرا ساخت و طي بخشنامه اي به امراي خود، نسبت به هر كس كه فضيلتي درباره علي بن ابي طالب (ع) نقل كند از خود سلب مسؤوليت نمود. (بدين معنا كه حاكمان مناطق مختلف      مي توانستند هر بلايي بر سر چنين شخصي درآورند) اكنون شمه اي از فضائل نقل شده اميرالمؤمنين (ع) را تماما از كتب برادران اهل سنت مي آوريم تا ملاحظه كنيد كه چگونه خداوند نور خود را تمام مي كند و فضيلت هاي شخصيتي را كه شصت سال در سرزمين اسلام به دستور معاويه بن ابي سفيان لعن او در هر جا واجب شمرده مي شد منتشر ساخته است.

     1-قرآن كريم در سوره بقره، پس از توصيف پرهيزگاران مي فرمايد: «آنان بر هدايتي از جانب خداوند قرار دارند و آنان رستگارانند» پيامبر اكرم (ص) به علي بن ابي طالب اشاره نموده به سلمان فرمود: «اي سلمان اين مرد و حزب او در قيامت رستگارند»‌ (شواهد التنزيل 1/69 و70  تاريخ دمشق 2/346)

     2- هنگامي كه در شب هجرت رسول اكرم (ص) اميرالمؤمنين (ع) درجاي آن حضرت خوابيد، خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود: «از مردم كساني هستند كه جان خود را در راه جلب رضايت خداوند تقديم مي دارند و خداوند به بندگان خود رئوف است.» (بقره /207)

     از ابن عباس نقل شده كه شأن نزول اين آيه را در مورد آن حضرت دانسته و مي افزايد: خداوند در آن شب جبرئيل و ميكائيل را فرمان داد تا به نزد علي (ع) فرود آيند. آنگاه جبرئيل گفت: اي پسر ابوطالب چه كسي مانند تو است؟ خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات        مي ورزد. (مستدرك الصحيحين 3/132-تاريخ دمشق 1/138 تفسير فخر رازي تفسير طبري  تفسير قرطبي احياء علوم الدين 3/238)

     در آيه 82 سوره طه خداوند متعال مي فرمايد: «و من قطعا نسبت به كسي كه به سوي من بازگشت كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد سپس هدايت يابد آمرزنده هستم.» از اندك تأملي در متن آيه شريفه، اين سؤال به ذهن متبادر مي شود كه اين چگونه شرطي براي دست يافتن به مغفرت الهي و آمرزش است؟ ايمان، عمل صالح و سپس هدايت يافتگي! مگر پس از ايمان و عمل صالح، هدايت كامل نگرديده كه خداوند آن را به عنوان شرطي مستقل و پس از ايمان و عمل صالح مي افزايد؟

     پاسخ در تبيين پيامبر اكرم (ص) نهفته است كه آيه را چنين توضيح فرمودند: هر كس ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس با ولايت علي بن ابي طالب هدايت يابد. (شواهد التنزيل 1/375 377-الصواعق المحرقه 91 چاپ مصر  ينابيع الموده باب 36/ ص110)

     4- خداوند متعال درسوره يس مي فرمايد: «همه چيز را در امام مبين به شماره درآورده ايم» يعني علوم همه چيز را در آن جمع كرده ايم. اصحاب از رسول خدا (ص) پرسيدند: آيا منظور تورات يا انجيل يا قرآن كريم است؟ حضرت به علي بن ابي طالب اشاره نموده و فرمودند: خير، امامي كه خداوند علم همه چيز را در وجود او نهاده اين شخص است. (ينابيع الموده باب 14/76 و 77)

     5- درسوره تكاثر، خداوند متعال پس از آنكه زياد طلبي انسان تا دم مرگ را به او گوشزد    مي كند، با لحني شديد مرگ را به ياد او مي آورد و هشدار مي دهد «هرگز چنان نيست كه  پنداشته ايد. به زودي مورد سؤال قرار مي گيرد (و مجدا تكرار مي فرمايد) هرگز چنان نيست اگر به علم يقيني مي دانستيد، قطعا دوزخ را مشاهده مي كرديد، سپس آن را به رأي العين خواهيد ديد، سپس قطعا و به يقين در آن روز از نعمت سؤال خواهيد شد.» در تفسير آيه آخر چنين نقل شده كه نعمت مورد سؤال (كه به شدت مورد تأكيد خداوند قرار گرفته) ولايت علي بن ابي طالب است. (شواهد التنزيل 2/368 –  ينابيع الموده 111 و 112)

     6-از پيامبر اكرم نقل شده كه فرمودند: «هنگامي كه خداوند اولين وآخرين را جمع كند و صراط بر جهنم نصب گردد، هيچكس از آن عبور نخواهد كرد مگر آن كس كه براتي حاكي از ولايت علي بن ابي طالب همراه دارد (مناقب ابن مغازلي 42- لسان الميزان ابن حجر عقلاني 1/51  ميزان الاعتدال ذهبي 1/28  الصواعق المحرقه 75 الرياض النضره محب طبري 3/167 و)

     7-در آخرين آيه از سوره رعد، خداوند به پيامبرش تسلي مي دهد كه اگر كافران مي گويند تو پيامبر نيستي، به آنان بگو دو شاهد دارم كه مرا كفايت مي كنند، الله و كسي كه علم الكتاب در نزد اوست. روايات شيعه و بسياري از روايات اهل سنت دلالت دارد كه شاهد دوم يعني آن كسي كه صاحب علم الكتاب است، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب است. (شواهد التنزيل 1/307 310 الاتقان سيوطي 1/13-ينابيع الموده 102- تفسير قرطبي  تفسير روح المعاني تفسيرطبري  الله المنثور  تفسير خازن)

     توجه فرماييد كه اميرالمؤمنين (ع) در اين آيه صاحب علم كتاب معرفي شده و اين در حالي است كه قرآن كريم در سوره نمل شخصي از ياران سليمان پيامبر (ع) را به عنوان صاحب جزئي از علم كتاب معرفي نموده و بيان مي دارد كه وي توانست تخت سلطنتي ملك سبا را در يك چشم بر هم زدن از يمن به بيت المقدس بياورد و علي بن ابي طالب صاحب تمام اين علم است.

     آيه مورد بحث شمه اي از ولايت تكويني به معناي قدرت تصرف در عالم وجود است كه ائمه معصومين (ع) داراي آن بوده اند.

 

 


نظرات شما عزیزان:

سید علیمراد وفایی
ساعت5:49---9 مرداد 1392
خداوند به حق علی علیه السلام شما عزیزان را جزای خیر دهد

سید علیمراد وفایی
ساعت5:49---9 مرداد 1392
خداوند به حق علی علیه السلام شما عزیزان را جزای خیر دهد

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد