.::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. .
.

  آيا رسول خدا (ص) در غدير خم حديث ثقلين را بيان کرده است؟

 

توضيح سؤال:

مجري و كارشناس شبكه وهابي «كلمه» در يكي از برنامه‌هايش، در باره حديث «ثقلين» شبهه‌اي را مطرح كرده‌اند كه در ابتدا متن سخنان آنها را نقل كرده و پس از آن با استناد به كتاب هاي معتبر اهل سنت، جواب وي را خواهيم داد.

مجري (شمراني):

توضيح دهيد که آيا حديث ثقلين به اين تعبير وارد شده است:

 اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي؟

جواب کارشناس (خالد انصاري ) :

حديث ثقلين با عبارت:

 اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي

در غدير خم گفته نشده و در صحيح مسلم هم نيست.

کليپ تصويري اين مطلب را مي‌توانيد از اينجا دانلود کنيد:

نقد و بررسي:

همانگونه كه در متن پاسخ ملاحظه مي‌شود، كارشناس دو مطلب را به دروغ ادعا كرده است:

مطلب اول: حديث ثقلين در غدير خم از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله بيان نشده است؛

مطلب دوم: اين روايت در كتاب صحيح مسلم هم وجود ندارد.

متأسفانه دشمني با اهل بيت عليهم السلام باعث شده است که اين کارشناس وهابي، فضائل آن بزرگواران را انکار کند؛ حتي فضائلي که به صورت متواتر در کتب اهل سنت ذکر شده است.

روايت شريف «ثقلين» از جمله روايات متواتري است كه در منابع شيعه و اهل سنت با سندهاي صحيح نقل شده است. براي اثبات ادعاي دروغ اين كارشناس وهابي، حديث ثقلين را به صورت مختصر از منابع شيعه و اهل سنت با سند صحيح نقل مي‌كنيم:

الف: حديث ثقلين در کتب شيعه :

شيخ صدوق (رحمة‌ الله عليه)، از علماي بزرگوار شيعه، حديث ثقلين را با سند صحيح اين‌گونه نقل كرده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَينِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَيعْقُوبَ بْنِ يزِيدَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيفَةَ بْنِ أُسَيدٍ الْغِفَارِي قَالَ:

لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَحْنُ مَعَهُ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْجُحْفَةِ فَأَمَرَ أَصْحَابَهُ بِالنُّزُولِ فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنَازِلَهُمْ ثُمَ نُودِي بِالصَّلَاةِ فَصَلَّى بِأَصْحَابِهِ رَكْعَتَينِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيهِمْ فَقَالَ لَهُمْ:

إِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنِّي مَيتٌ وَأَنَّكُمْ مَيتُونَ وَكَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ وَأَنِّي مَسْئُولٌ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيكُمْ وَعَمَّا خَلَّفْتُ فِيكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَحُجَّتِهِ وَأَنَّكُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ لِرَبِّكُمْ قَالُوا نَقُولُ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَجَاهَدْتَ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ.

ثُمَّ قَالَ لَهُمْ أَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُمْ وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَأَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ فَقَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى مَا يقُولُونَ أَلَا وَإِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاي وَأَنَا مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَأَنَا أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَهَلْ تُقِرُّونَ لِي بِذَلِكَ وَتَشْهَدُونَ لِي بِهِ؟

فَقَالُوا نَعَمْ نَشْهَدُ لَكَ بِذَلِكَ .

فَقَالَ: أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِياً مَوْلَاهُ وَهُوَ هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيدِ عَلِي عليه السلام.

فَرَفَعَهَا مَعَ يدِهِ حَتَّى بَدَتْ آبَاطُهُمَا.

ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَلَا وَإِنِّي فَرَطُكُمْ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَي الْحَوْضَ حَوْضِي غَداً وَهُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَينَ بُصْرَى وَصَنْعَاءَ فِيهِ أَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَإِنِّي سَائِلُكُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِيمَا أَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَيكُمْ فِي يوْمِكُمْ هَذَا إِذَا وَرَدْتُمْ عَلَي حَوْضِي وَمَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَينِ مِنْ بَعْدِي فَانْظُرُوا كَيفَ تَكُونُونَ خَلَفْتُمُونِي فِيهِمَا حِينَ تَلْقَوْنِي.

قَالُوا: وَمَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَمَّا الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَمِنِّي فِي أَيدِيكُمْ طَرَفُهُ بِيدِ اللَّهِ وَالطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَيدِيكُمْ فِيهِ عِلْمُ مَا مَضَى وَمَا بَقِي إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَأَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِيفُ الْقُرْآنِ وَهُوَ عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَعِتْرَتُهُ عليهم السلام وَإِنَّهُمَا لَنْ يفْتَرِقَا حَتَّى يرِدَا عَلَي الْحَوْضَ.

قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ : فَعَرَضْتُ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فَقَالَ: صَدَقَ أَبُو الطُّفَيلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْكَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِي كِتَابِ عَلِي عليه السلام وَعَرَفْنَاهُ.

وَحَدَّثَنَا أَبِي رَضِي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِي بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيرٍ .

وَحَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَينُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيرٍ .

وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِي بْنُ الْحُسَينِ السَّعْدَآبَادِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيفَةَ بْنِ أَسِيدٍ الْغِفَارِي بِمِثْلِ هَذَا الْحَدِيثِ سَوَاء.

ابو الطفيل از حذيفة بن اسيد غفارى نقل مى‏كند كه چون پيامبر خدا صلى الله عليه واله از حجة الوداع بازگشت و ما در خدمت او بوديم، آمد تا به جحفه رسيد، پس به اصحاب فرمان داد كه فرود آيند، آنها فرود آمدند، آنگاه نداى نماز داده شد و با اصحاب خود دو ركعت نماز خواند.

سپس صورت خود را به سوى آنان كرد و به آنان فرمود:

همانا خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه من مى‏ميرم و شما هم مى‏ميريد و گويا كه من دعوت شده‏ام و آن دعوت را اجابت كرده‏ام و من در برابر آن چيزى كه با آن به سوى شما فرستاده شده‏ام مسئول هستم و نيز از آنچه ميان شما باقى مى‏گذارم؛ يعنى كتاب خدا و حجّت او، و شما نيز مسئول هستيد. شما به پروردگارتان چه خواهيد گفت؟ گفتند: مى‏گوييم: تو پيام را رسانيدى و نصيحت كردى و مجاهدت نمودى، پس خداوند از سوى ما به تو بهترين پاداش بدهد. آنگاه پيامبر خدا (ص) به آنان فرمود: آيا شما گواهى نمى‏دهيد كه‏ خدايى جز خداى يگانه نيست و اينكه من فرستاده خدا به سوى شما هستم و اينكه بهشت حق است و اينكه آتش جهنم حق است و اينكه زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به همه اينها گواهى مى‏دهيم.

پيامبر گفت: خدايا به آنچه مى‏گويند: شاهد باش. آگاه باشيد كه من شما را گواه مى‏گيرم كه من شهادت مى‏دهم كه خداوند مولاى من است و من مولاى هر مسلمانى هستم و من به مؤمنان از خودشان اولى‏تر هستم، آيا شما به آن اقرار مى‏كنيد و به آن گواهى مى‏دهيد؟ گفتند: آرى، ما در باره تو، به آن شهادت مى‏دهيم.

پس فرمود: آگاه باشيد كه هر كس كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست و او اين شخص است، سپس دست على را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا اينكه زير بغل هر دو آشكار شد. سپس گفت: خداوندا دوست بدار هر كس را كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس را كه او را دشمن بدارد و يارى كن به هر كس كه او را يارى كند و خوار كن هر كس را كه او را خوار سازد. آگاه باشيد كه من پيشتاز شما (در مرگ) هستم و شما در حوض (كوثر) بر من وارد خواهيد شد، حوض من، فردا وسعتى چون وسعت ميان بصرى و صنعا خواهد داشت، در آن پياله‏هايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است، آگاه باشيد، فردا كه وارد حوض من شديد از شما خواهم پرسيد در باره آنچه از شما به آن، چنين روزى گواهى گرفتم كه چه رفتارى كرديد و بعد از من با «ثقلين دو چيز گرانبها» چه كرديد؟ وقتى با من ملاقات نموديد، به من نظر بدهيد كه چگونه پس از من با آنها رفتار كرديد؟

گفتند: يا رسول اللَّه اين دو چيز گرانبها چيست؟ فرمود: چيز گرانبهاى بزرگتر كتاب خداوند است كه واسطه‏اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما، كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست، دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است، و اما چيز گرانبهاى كوچك كه ملازم قرآن است، آن على بن ابى طالب و عترت او هستند و اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه در حوض (كوثر) بر من وارد شوند.

معروف بن خرّبوذ مى‏گويد: اين سخن را بر امام باقر (ع) عرضه كردم، فرمود:

أبو الطفيل راست گفته، خدا رحمتش كند و ما آن را در كتاب على (ع) چنين يافتيم و شناختيم.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، الخصال، ص66، تحقيق، تصحيح وتعليق: علي أكبر الغفاري،‌ ناشر: منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، سال چاپ 1403 - 1362

بررسي سند روايت:

براي اثبات اعتبار و صحت اين روايت، رجال آن را ازديدگاه علماي رجال شيعه مورد بررسي قرار مي‌دهيم:

1. محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد، أبو جعفر:

نجاشى كه از علماي چيره دست رجال شناس شيعه است دو مرتبه به «وثاقت» ايشان تصريح كرده و مى‌نويسد:

شيخ القمّيين وفقيههم، ومتقدمهم ووجههم، ويقال: إنّه نزيل قم، وما كان أصله منها، ثقة، ثقة، عين، مسكون إليه،... مات سنة ثلاث وأربعين وثلاثمائة.

محمد بن الحسن شيخ، فقيه، پيشوا و از بزرگان اهل قم است و گفته مي‌شود كه ايشان ساكن قم بوده ولي اصالتاً‌ از اهل قم نيست. ايشان موثق، موثق، مشهور و مورد اعتماد است.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص383، شماره 1043، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

شيخ طوسى نيز در رجال خود ايشان را «جليل القدر، آگاه در فقه و موثق مي‌داند:

جليل القدر، بصير بالفقه، ثقة.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص495، شماره23، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

 و در كتاب الفهرست مى‌نويسد:

جليل القدر عارف بالرجال موثوق به....

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، الفهرست، ص156، شماره694، تحقيق: الشيخ جواد القيومي،‌ ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة،‌ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة الأولى1417

 2 ـ محمّد بن الحسن الصفار:

نجاشى،  ايشان را نيز «ثقه» دانسته و جايگاه او را  اين‌گونه بيان كرده است:

محمّد بن الحسن بن فروخ الصفّار، موسى بن عيسى بن طلحة بن عبيد اللّه بن السائب مالك بن عامر الأشعري أبو جعفر الأعرج. كان وجها في أصحابنا القميين، ثقة، عظيم القدر، ...

محمد بن حسن ... يك شخصيت بزرگوار از شيعيان قم، موثق و مورد اعتماد، داراي جايگاه بلند،‌ بود.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص354، شماره 948، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

3 ـ محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب:

نجاشى در باره او مى‌گويد:

محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب أبو جعفر الزيات الهمداني، وإسم أبي الخطّاب زيد، جليل من أصحابنا، عظيم القدر، كثير الرواية، ثقة، عين، حسن التصانيف، مسكون إلى روايته، مات سنة 262، اثنتين ومائتين.

محمد بن الحسن ... از بزرگان شيعيان، داراي جايگاه بلند، راوي راوايات فراوان، موثق، مشهور و داراي تأليفات خوب و مورد اعتمار در نقل روايت ... است.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص334، شماره897، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

شيخ طوسى نيز ايشان را در كتاب «الفهرست» توثيق كرده است:

ثقة.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، الفهرست، ص140، شماره 597، تحقيق: الشيخ جواد القيومي،‌ ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة،‌ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة الأولى1417

و در كتاب رجالش يك بار او را از صحاب امام جواد عليه السلام شمرده و بر «ثقه» بودنش تصريح كرده است:

ثقة.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص407، شماره28، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

و بار ديگر او را در زمره اصحاب امام هادى عليه السلام آورده و بازهم توثيق كرده است:

ثقة، من أصحاب أبي جعفر الثاني عليه‏السلام.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص423، شماره23، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

 4 ـ يعقوب بن يزيد:

مرحوم نجاشى ايشان را به «ثقة و صدوق» توصيف كرده و مي‌نويسد:

 يعقوب يزيد بن حمّاد الأنباري السلمي أبو يوسف، روى عن أبي جعفر الثاني وانتقل إلى بغداد، وكان ثقة صدوقا.

يعقوب بن يزيد بن حماد انباري .... از ابو جعفر دوم (امام جواد عليه السلام)، روايت كرده و به بغداد نقل مكان كرده است. اين شخص ثقه و صدوق است.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص450 ، شماره 1215، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

و شيخ طوسى در كتاب «الفهرست» مى‌نويسد:

 كثير الرواية، ثقة.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، الفهرست، ص180، شماره783، تحقيق: الشيخ جواد القيومي،‌ ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة،‌ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة الأولى1417

و در كتاب رجال، او را از اصحاب امام رضا عليه السلام شمرده و تصريح نموده است كه ايشان و پدرش هر دو موثق بوده اند:

يعقوب بن يزيد الكاتب هو ويزيد أبوه، ثقتان.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص395، شماره 12، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

و بار ديگر او را از ياران امام هادى عليه السلام شمرده و مى‌نويسد:

ثقة.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص425، شماره 2، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

 5 ـ محمّد بن أبي عمير:

نجاشى در كتاب رجال خود در باره او مى‌گويد:

محمد بن عمير نه تنها در نزد شيعه؛ بلكه در نزد علماي اهل سنت، شخص جليل القدر، و داراي جايگاه والا است:

محمّد بن أبي عمير زياد بن عيسى، أبو أحمد الأزدي من موالي المهلب بن أبي صفرة، وقيل مولى بني أمية، بغدادي الأصل والمقام، لقى أبا الحسن موسى عليه‏السلام، وسمع منه احاديث، كنّاه في بعضها، فقال: يا أبا أحمد! وروى عن الرضا عليه‏السلام،جليل القدر، عظيم المنزلة، فينا وعند المخالفين.

محمد بن ابي عمير .... اصالتاً و ساكن بغداد بود كه زمان امام موسي كاظم عليه السلام را درك كرده و از آن حضرت روايت شنيده كه در برخي از روايات حضرت او را با كنيه «يا ابا محمد» خوانده است. او از امام رضا عليه السلام نيز روايت نقل كرده است . وي يك شخصيت جليل القدر، داراي جايگاه بلند در ميان ما و اهل سنت است.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص326، شماره 887، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

و شيخ طوسى در كتاب «الفهرست» مى‌نويسد: ايشان در نزد شيعه و اهل سنت موثق و پرهيزگار است:

وكان من أوثق الناس عند الخاصّة والعامة وأنسكهم نسكا وأ

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد